گونترگراس نویسنده، شاعر وگرافیست آلمانی که در سال 1999 موفق به دریافت جایزه ی نوبل ادبیات شد در خصوص بازنویسی آثارش می گوید :
اندیشیدن
محمود دولت آبادی نویسندهی رمان کمنظیر کلیدر که در نوع خود شاهکاری به تمام معناست، در یک از آثار خود به نام " نون نوشتن" میگوید:
" بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم.
نویسنده نباید فقط در بند گفتن باشد برای گفتن همیشه وقت هست اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.
چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و برای تخیل تربیت کند."
ناگفته پیداست که استاد دولت آبادی به خوبی و ایجاز به اهمیت اندیشیدن در تقویت نوشتن اشاره کرده است.
اندیشیدن را چگونه در خود تقویت کنیم؟
۱_ بکارگیری درست حواس پنجگانه
ذهنت وقتی غلغلک میشود و به اندیشیدن وادار میگردد که بلد باشی از حواس پنجگانهات بخوبی کار بکشی.
دقیق دیدن
خوب گوش دادن
بیشتاب چشیدن
با احساس بوییدن
و نوازشگرانه لمس کردن
اینها ذهن نویسنده را غلغلک میدهد تا به فکر فرو رود و از کنار پدیدهها به سادگی عبور نکند.
به عنوان مثال ببینید سهراب سپهری چه دقیق به اطراف خود نگاه میکند.
آنچه را که ما ساده و عادی تلقی میکنیم برای او معجزه است. شگفت زده می شود و پیرامون آن می اندیشد.
"من صدای پر بلدرچین را، میشناسم
رنگهای شکم هوبره را، اثر پای بز کوهی را
خوب میدانم ریواس کجا میروید
سار کی میآید، کبک کی میخواند، باز کی میمیرد..."
بله این سبک از دیدن و شنیدن است که سهراب را به اندیشیدن میکشاند.
اندیشهای که از پس آن شعر ماندگار " صدای پای آب" را میآفریند.
نویسندهای که به درستی از حواس پنجگانهاش بهره میبرد، حس ششم در او بیدار میشود و ایدههای ناب و بکر برای نوشتن پیدا میکند.
۲.خواندن کتابهای اندیشه ساز
کتاب خواندن دو قلوی جداناشدنی نوشتن است. این دوقلوهای افسانه همیشه با هم هستند. هریک تو را به سوی دیگری می کشاند.
گفتم کتابهای اندیشه ساز.
بله کتاب خواندن خوب است اما اینکه چه کتابی بخوانی و چگونه بخوانی نیز مهم است .
خواندن کتابهایی که اندیشه سازند، راه دیگریست که ذهن نویسنده را با افکار مختلف آشنا میکند و او را به تفکر وامی دارد.